از هر طرف که رفتم، جز حیرتم نیافزود / یک عکس و چند ویدیو و یک دنیا سخن

خواندن
3 دقیقه
-چهارشنبه 1403/07/11 - 14:27
کد خبر5350
Video file

در روایت‌های منتشر شده یک عکس و یک مصاحبه گویی سخنانی عظیم در خود نهفته دارند.

نخست، آخرین عکس (اینجا ببینید) سید ابراهیم رئیسی است که بر هلی‌کوپتر سوار شده است.

صرف نظر از این که مشخص نیست واقعاً چرا رییس جمهور کشور باید برای طرحی اینگونه ودر این حد و افتتاح همراه وزیر امور خارجه برود؟!!! و باز صرفنظر از اینکه چطورغلامحسین اسماعیلی رییس دفتر رییس جمهور بر خلاف ادوار دیگر ملازم رکاب رییس و دوست قدیمی خود در هلی کوپتر نیست؟!!!، در این عکس گویی سید ابراهیم رییسی گرفته بنظر میرسد و با خود خلوت کرده است.

دقت شود من غلامحسین اسماعیلی یا هیچ شخص دیگری را به سهل انگاری یا ارتکاب فعل یا ترک فعلی متهم نمیکنم و در صلاحیت من هم نیست و من در مقامی نیستم که بتوانم سخنان امروز او در سیما (اینجا ببینید) و توضیحاتش را راستی آزمایی کنم.

سپس ویدیوی مصاحبه پدر سردار سید مهدی موسوی سرتیم حفاظت رییس جمهور (فایل پیوست شده) که از نحوه خداحافظی پسرش با مادر و پدر و وداع با آنان در اخبار صدا و سیما توجهم را به خودش بیشتر جلب کرد.

ویدیو و مصاحبه را چندین بار و دقیق دیدم.

سردار سید مهدی که پیش از این سرتیم حفاظت سردار محمد علی جعفری فرمانده کل وقت سپاه بوده «طبق اصول حفاظتی» بجای اینکه در هلی کوپتر دیگری باشد تا به وظایف مقرر فرماندهی تیم  تحت امر خود بپردازد، سوار هلی‌کوپتر و در معیت رییس جمهور میشود!!! و در آخرین عکسی که از حضور در یک روستا از او منتشر شده لباس مشکی شخصی بر تن دارد.

این اقدام برای یک عنصر با سابقه تامین و یک شخص حفاظتی عجیب است،‌ اینطور نیست؟

لابد اگر سردار سید مهدی آن روز و در آن هلی‌کوپتر همراه و همسفر ابراهیم رییسی نبود امروز او یکی از کسانی بود که باید پاسخگوی اتفاقات میبود.

وضعیت و امکانات و تجهیزات اتاق فرماندهی بحران برای جستجوی رئیس جمهور!!! مملکت را مشاهده بفرمایید (از اینجا ببینید)


مجددا مصاحبه پدرش را مشاهده بفرمایید.

اکنون و در این سیاهی شب به سایر داده‌ها مانند این ویدئویی که از اتاق بحران منتشر شده و روی کاغذ و با ابزارهای ساده ابتدایی دنبال هلی کوپتر رییس جمهور اند و بحران را اینگونه مدیریت میکنند هم کاری ندارم اما در خیالم ناخودآگاه خرده روایت‌های رسمی والبته علنی جمهوری اسلامی از آخرین لحظات و ساعات سردار قاسم سلیمانی رژه میرود.

همزمان همراه این سیر خیال سوالاتی به ذهنم متبادر میشود که او پیش از رفتن به عراق نزد سردار حسین زاده حجازی در لبنان بوده و وداع کرده.

سردار سلیمانی با خانم دیگری از خانواده مغنیه هم وداع کرده بود و تلفنی به او گفت به قتله گاه میرود و این برای یک عنصر نظامی بسیار عجیب است که بداند به قتله گاه میرود و برود، چه رسد یک فرمانده ارشد اطلاعاتی-نظامی!!!

بعد آخرین دستخط او و روایت ارسال انگشترهایش برای دخترش و یا یادداشتی که برای همسرش نوشته که در آرامستان کرمان و کجا دفن شود و محمود (برادر همسرش) میداند.

این تقارن و خرده روایت ها در خیالم رژه میرود و البته قطعا پاسخی هم برای آن حداقل در این زمان نیست.

گفتم بنویسم بلکه کمی آرامتر شوم از افکار و خوابم ببرد. شما هم بخوابید.
عبدالله عبدی

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند