یادداشت سرگشاده شیخ مصطفی سنایی‌فر پس از دعوت وی از سوی همکاران قضایی - امنیتی

خواندن
5 دقیقه
-شنبه 1404/02/13 - 17:18
کد خبر17447
ادداشت سرگشاده شیخ مصطفی سنایی‌فر پس از دعوت وی از سوی همکاران قضایی - امنیتی

شیخ مصطفی سنایی فر، مشاور اسبق قضایی شیخ علی فلاحیان و قائم مقام وقت معاونت حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات

شیخ مصطفی سنایی فر، مشاور اسبق قضایی شیخ علی فلاحیان و قائم مقام وقت معاونت حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات و قائم مقام وقت محسنی اژیه در دادسرای ویژه روحانیت در پی دعوت همکاران سابق قضایی - امنیتی یادداشت سرگشاده ذیل را منتشر کرد.

متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سخنی مشفقانه و دلسوزانه با همکاران محترم سابق در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت اطلاعات و قوه قضاییه

 روز گذشته، پنج‌شنبه، برخی همکاران بزرگوار و عزیز سابق لطف کردند و بنده را جهت گفت‌وگو و مذاکره و رفع برخی ابهامات دعوت نمودند.

تصور بنده این است که تقریباً صحبت‌ها و دل‌نگرانی‌های این عزیزان، خلاصه‌ای بود از اظهارات و پیام‌ها و صحبت‌های حضوری‌ای که در طول چند ماه گذشته از سوی همکاران محترمم در قوه قضاییه، سپاه و وزارت اطلاعات مطرح شده بود.

جلسه بسیار خوب و مفیدی بود و نزدیک به سه ساعت، سخنان مبسوطی در آن محفل دوستانه و یادآور خاطرات گذشته مطرح شد. خلاصه نگرانی‌ها و دغدغه‌های همکاران محترم در سه محور قابل ذکر بود:

۱. اظهار می‌داشتند که نوشته‌ها و سخنان بنده، امید و امیدواری را در بین مردم کمرنگ می‌کند. که در صورت صحت، چنین برداشتی منافی با اظهار نظرها و تأکیدات و توصیه‌های رهبری است.

۲. بیان می‌فرمودند که نوشته‌ها و سخنان حقیر، تعرض به مقام رهبری و اسائه ادب نسبت به آن جایگاه محسوب می‌شود.

۳. از سخنانشان چنین استنباط نمودم که مکاتبات و سخنان بنده را تضعیف نظام و تشویش اذهان عمومی تلقی می‌نمایند.

برای آن عزیزان توضیح دادم که اولاً بنده خود را همان مصطفی سنایی دهه پنجاه، خصوصاً سال‌های ۵۶، ۵۷ و ۵۸ می‌دانم. در اهمیت ارزش‌ها و فضائلی که به خاطرشان از سن ۱۳ سالگی وارد میدان و عرصه انقلاب شدم، و زمانی که بار اول توسط ساواک دستگیر، بازداشت و شکنجه شدم هنوز ۱۸ سالگی‌ام تمام نشده بود، تردیدی ندارم.

در طول حدود ۵۰ سال بعد از انقلاب، در مسئولیت‌های مختلف، به خدمت صادقانه برای اعتلا و استحکام آن ارزش‌ها و فضایل پرداخته‌ام و امروز نیز محکم‌تر و ثابت‌قدم‌تر از آن ایام، در جهت اعتلای اسلام و انقلاب و کشورم در صحنه حاضر هستم. برای اعتلا و نشر و گسترش آن ارزش‌ها و فضیلت‌ها، حاضرم همه هستی خود و عزیزترین چیزی که برای هر انسانی مهم است — جانم — را فدای این راه نمایم.

همه مجاهدت‌ها و تلاش‌های کنونی‌ام ناشی از ترس زوال همان فضایل و ارزش‌هاست. آنچه می‌نویسم و می‌گویم در راستای امر به معروف و نهی از منکر، و انتقاد از قدرتمندان و صاحبان قدرت است؛ امری که تکلیف و وظیفه هر انسان باوجدان و معتقد به ارزش‌های الهی است.

یکی از عزیزان در جلسه پرسید: «آیا شما معتقدید که حضرت آقا از مواضع شما و نوشته‌هایتان راضی هستند؟»

پاسخ دادم: یقیناً، رهبر و آیت‌الله خامنه‌ای که بنده می‌شناسم، و با توجه به جایگاهی که معظم‌له در آن قرار دارند، نه‌تنها از نوشته‌ها و سخنان بنده ناراحت نمی‌شوند، بلکه مطمئنم اگر این مطالب به اطلاع ایشان برسد و ملاحظه کنند، قطعاً تشویق هم خواهند فرمود.

اکنون اضافه می‌کنم: هرکس تصوری غیر از چنین برخوردی از مقام رهبری داشته باشد، ظلم بزرگی در حق ایشان مرتکب شده و تضعیف‌کننده واقعی نظام و رهبری، همان فرد و صاحب چنین دیدگاهی است. چراکه اصولاً پیروان چنین تفکری فاقد کمترین درکی از مفاهیم بلند انقلاب و انقلابی‌گری هستند، خواه در جایگاه قضاوت باشند یا در سپاه یا در اطلاعات.

این حقیر از سر عناد، دشمنی و کینه‌توزی سخنی نگفته و نمی‌گویم. هر آنچه می‌نویسم و می‌گویم، در راستای ادای تکلیف، تهیه حجت در پیشگاه حضرت حق جل‌شأنه، و خدمت به مردم است. معتقدم مقام رهبری که در جایگاه پدر خانواده‌اند، اگر ببینند فرزندی از فرزندانشان شجاعانه بر نابسامانی‌ها و سیاست‌های غلط اعتراض می‌کند و شهامت بیان آن را دارد، خوشحال خواهند شد و به داشتن چنین فرزندانی افتخار خواهند کرد.

یقین دارم نه‌تنها ایشان بلکه همه عالمان، اسلام‌شناسان و دلسوزان جامعه، از تبدیل شدن کشور به یک قبرستان که در آن هیچ‌کس جرأت اعتراض و انتقاد نداشته باشد، نه‌تنها خوششان نمی‌آید بلکه بیزارند.

ثانیاً، در رابطه با تقویت یا تضعیف امید در بین مردم، بنده در اکثر نوشته‌های خود به این نکته تأکید کرده‌ام که کشوری با عظمت و بزرگی ایران، با فرهنگ افتخارآمیز چند هزار ساله، مردمانی بسیار باهوش، مهربان و دوست‌داشتنی، و سرمایه‌های عظیم مادی و معنوی، شایسته جایگاهی بسیار رفیع‌تر و شرافتمندانه‌تر از وضعیت کنونی در جهان است.

معتقد هستم اگر مدیران متملق، چاپلوس، ابن‌الوقت، و بعضاً دزد و فاسد و دشمنانی که لباس دوست بر تن کرده‌اند، کنار گذاشته شوند، و انسان‌های فرهیخته، شجاع، دانشمند، مؤمن، با تجربه، پاک‌دست و پاک‌دامن که به حمدالله و المنّه در کشور ما فراوانند، مدیریت کشور را در دست گیرند، یقین دارم ایران طی حداکثر یک دوره ۱۰ ساله، به افتخارآمیزترین و ثروتمندترین کشور جهان و الگویی مثال‌زدنی در علم، فناوری و توسعه تبدیل خواهد شد.

از آن همکاران عزیز پرسیدم: آیا بیان چنین عظمت‌ها و ارزش‌هایی، و درخواست طرد عناصر متملق، بی‌هنر، فاقد فرهنگ مدیریت، فاقد دانش و تخصص، و جایگزینی ایشان با افراد شایسته، تضعیف امید است یا تقویت آن؟

آیا بیان نقاط ضعف، ارائه راه‌حل، تشویق مردم به حضور در صحنه، بحث، گفت‌وگو، نقد و بررسی علل عقب‌ماندگی کشور، امیدبخشی به آینده کشور است یا ناامیدسازی مردم؟

آیا شما بزرگواران آگاهی دارید که چند درصد مردم از اصلاح امور و بهبود شرایط آینده ناامید شده‌اند و در فکر فرار و مهاجرت‌اند؟

آیا می‌دانید در همین چند ماه، چه تعداد از افراد، حضوری یا از طریق پیام، بنده را مسخره کرده‌اند که «تلاش‌هایت مذبوحانه است» و گفته‌اند «خانه از بن و پایه ویران است»؟

آیا انتقادهای بنده، ارائه راه‌حل‌ها و نشر آن‌ها، پاسخی به این ناامیدان و پمپاژکنندگان یأس در جامعه محسوب نمی‌شود؟

ثالثاً، بیان ضعف‌ها و خطاهای فاجعه‌بار، نه‌تنها تضعیف نظام و تشویش اذهان عمومی نیست، بلکه تقویت نظام، و دعوت مردم به نقد و بررسی سیاست‌ها و روش‌های زیان‌آور کشور است. همه آگاهان معتقدند که پاک کردن صورت‌مسئله، منجر به حل آن نمی‌شود.

کتمان نابسامانی‌ها و پنهان‌کردن فسادها و اشتباهات، خیانت به کشور، انقلاب و رهبری، و تضعیف واقعی نظام است؛ نه بیان صادقانه ضعف‌ها و ارائه راه‌حل برای عبور از بحران‌ها.

با سپاس و عرض ارادت به همه منتقدان منصف، ناصحان پاک‌نیت و امیدآفرینان به جامعه تشنه‌ی امید و سربلندی ایران عزیز.

سرباز اسلام، امام، انقلاب، کشور و رهبری
وکیل دادگستری، طلبه و قاضی بازنشسته
مصطفی سنایی‌فر
دوازدهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند