ظریف: اگر ایران می‌خواست بمب {اتم} بسازد، تا کنون ساخته بود

خواندن
3 دقیقه
-جمعه 1404/07/04 - 12:34
کد خبر22812
 ظریف: اگر ایران می‌خواست بمب {اتم} بسازد، تا کنون ساخته بود

توهّم این روزها مبنی بر اینکه بازگرداندن قطعنامه‌ها، موضع چانه‌زنی بهتری می‌دهد، جز حماقت نیست

 توهّم این روزها مبنی بر اینکه بازگرداندن قطعنامه‌ها، موضع چانه‌زنی بهتری می‌دهد، جز حماقت نیست

مردم و رهبران ایران، برنامه هسته‌ای را از دریچه عزت می‌بینند

محمدجواد ظریف وزیرخارجه پیشین کشورمان در سخنانی در نشست انجمن کنترل تسلیحات در واشنگتن که به صورت آنلاین و از تهران صورت گرفت تاکید کرد: به نظر بنده، توهّم این روزها مبنی بر اینکه بازگرداندن قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران، به ایالات متّحده و اتّحادیه اروپا، موضع چانه‌زنی بهتری می‌دهد، جز حماقت نیست.

در عمل، این امر رویکرد تعاملی را تضعیف کرده و مقاومت صرف را برمی‌انگیزد، اعتبار و اهمیت دیپلماسی را نابود می‌سازد و بدین ترتیب هر نقشی برای اروپا را از میان می‌برد و خصومت نسبت به ایالات متّحده به عنوان قلدری غیرقابل اعتماد را عمیق‌تر می‌کند.

چند ماه پیش از این، دو قدرت هسته‌ای طی ۱۲ روز به‌شدّت زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را بمباران کردند. این حملات، دانشمندان و مراکز غنی  سازی و غیره را هدف قرار داد. اما ایران نه تسلیم شد و نه از حقوق هسته‌ای خود صرف‌نظر نمود.

تأسیسات کلیدی مورد اصابت قرار گرفتند، اما ایران بیش از پیش بر لزوم اتّکا به خویش و عدم اعتماد به غرب، اطمینان پیدا کرد. مردم حول پرچم گرد آمدند و رهبری پیروزی را اعلام و بر حقّ و نیّت ایران برای ادامه فعّالیت‌های هسته‌ای تأکید کرد.

واقعیت این است که دانش ایران را «نمی‌توان بمباران کرد».

پس از این حملات، بحث خروج از معاهده NPT و ساخت سلاح در جامعه اوج گرفت؛ اما رهبر معظم انقلاب، آشکارا این خواسته رو به رشد بخشی از جامعه را رد کردند.

اکنون، اجازه دهید دو رویکرد غالب را دوباره بازگو کنیم و ببینیم آیا هیچیک از آن‌ها می‌تواند سه دهه گذشته را تبیین کند؟ رویکرد نخست، ایران را به عنوان یک «اشاعه دهنده بالقوّه» تلقّی کرد که باید به هر قیمتی مهار شود. رویکرد دوم فرض کرد که هدف ایران دستیابی به حداقل یک توانایی بالقوّه برای سلاح‌های هسته‌ای – به‌اصطلاح «توانایی قانونی» – برای بازدارندگی است.

هر دو نگاه، هر اقدام ایران را به عنوان عملی فریبکارانه، بخشی از طرح پنهان بمب، یا دست‌کم «جاه‌طلبی برای یک گام تا بمب» تفسیر می‌کنند. تجویز هر دو نگاه این است که با ایران باید به عنوان یک «مشکل» مواجه شد و با فشار با آن مقابله کرد: تحریم‌ برای خفه کردن اقتصاد، بازرسی‌ برای کشف فعّالیت غیرقانونی، اقدامات نظامی برای عقب راندن پیشرفت‌ها، و حتّی تغییر رژیم برای از میان بردن به‌اصطلاح «تهدید».

اکنون، پس از بیش از ۳۰ سال بن‌بست، آشکار است که هر دو دیدگاه پیش‌گفته نیازمند بازنگری جدّی هستند. اگر هر یک از این تفسیرها حتّی تا حدّی صحیح بود، ما امروز در موقعیت فعلی نبودیم.

اگر ایران می‌خواست بمب بسازد، تا کنون ساخته بود، در حالی که برای نساختن بمب، هزینه‌ای بالاتر از کسانی که واقعاً آن را ساخته‌اند، پرداخته است. چرا ایران چنین قیمت سنگینی پرداخته، بدون آنکه کاری را که نتانیاهو ۳۰ سال قبل ادعا می‌کرد در ۶ ماه انجام می‌شود، به پایان رساند؟

اگر ایران می‌خواست «باج‌گیری هسته‌ای» کند، چرا باج‌گیری طرف‌های مقابل از راه تحریم و زور عریان نتوانست آن را متوقّف کند؟ چرا با وجود رنج‌های اقتصادی، ایران حاضر نشد در قبال پیشنهادهای پرمنفعتی همچون عادی سازی روابط، سرمایه گذاری‌ها و غیره، فعالیت‌های هسته‌ای خود را رها کند؟

در مقابل، اگر ایران می‌خواست با برنامه غنی‌سازی از طریق «توانایی قانونی» بازدارندگی ایجاد کند، چرا اکنون که اثبات شده این برنامه، به جای بازدارنده بودن، بهانه و هدفی برای حملات و فشار اقتصادی بوده، غنی‌سازی را متوقّف نمی‌کند یا به سوی ساخت بمب نمی‌شتابد؟

ایران هیچیک را انجام نداده است: نه تسلیم شده و نه حتّی اکنون، که تقاضای اجتماعی فراوان است و توجیه حقوقی به راحتی قابل ارائه است، به سوی بمب شتافته است. در عوض، ایران به طور پایدار، توسعه هسته‌ای را بدون تسلیحاتی کردن، ادامه داده است.

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند