تجارت اعلی‌حضرت با قیمت ارز!

خواندن
3 دقیقه
-چهارشنبه 1403/12/08 - 18:03
کد خبر14087
Video file

به مناسبت ۹ اسفند درگذشت احمدشاه

به مناسبت ۹ اسفند درگذشت احمدشاه

خدمت اعلی حضرت( احمدشاه) عرض کردم تصمیم بر این شده است که لشکر قزاق ایران در آتیه که به دست افسران ایرانی داده شود و هیچ افسر خارجی در این تشکیلات نباشد. به همین دلیل مقامات نظامی بریتانیا در حال حاضر مشغول بررسی لیست افسران مناسب ایرانی هستند که همه‌شان را در رأس واحدها و مقامات مختلف نظامی قرار دهند. اما در ضمن از اعلی حضرت خواهش کردم به این نکته توجه داشته باشند که ما (انگلیسی‌ها) دیگر به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد ریخت و پاش‌هایی از آن نوع که در زمان قدرت افسران روسی متداول بود در لشکر قزاق ایران صورت گیرد.

در جریان این صحبت ها، همچنان که چشم به قیافه این جوان چاق و تپل در آن کت و شلوار خاکستری رنگ دوخته بودم که به نظر می‌رسید پس از شنیدن حرف‌های صریح و پوست کنده‌ی من دارد از شدت ناراحتی به خود می‌پیچد به مشیت الهی می‌اندیشیدم که موجودی چنین مفلوک و درمانده را در رأس مقامی چنين خطير - شاهنشاهی ایران - قرار داده است؟

اعلی‌حضرت دفعتا به نحوی کاملا غیرمترقب موضوع صحبت را عوض کرد و فرمود به علت نبودن نیروی مکفی ژاندارم وضع جاده های کشور فوق العاده خراب است؛ فقط راه‌هایی که تحت نظارت مقامات انگلیسی قرار دارد امن است و کاروان‌ها می‌توانند با فراغت خاطر از آن ها عبور نمایند.

 در حال حاضر ایشان ( اعلی حضرت) با وضعی دشوار روبه رو شده‌اند و امیدوارند من (فرمانده نورپرفورث ) بتوانم مشکلی را که برایشان پیش آمده، حل کنم. خلاصه ی اشکال اعلی‌حضرت این بود: معظم‌له ظاهرا مبلغی پول در اختیار داشتند که می‌خواستند آن را به حساب بانکی خود در بمبئی منتقل سازند. اما تنها راه نیل به این منظور، به قراری که تحقیق کرده و مطلع شده بودند، این بود که موجودی نقدی خود را با استفاده از کامیون‌های ارتشی بریتانیا به بغداد بفرستند و ترتیبات بعدی را ( برای انتقال وجوه به بمبئی) از آن جا بدهند!

پس از ختم بیانات ملوکانه، مدتی متحیر مانده بودم که منظور اعلی حضرت چیست و در چنین مسئله‌ای چه خدمتی از دستم ساخته است، چون در مسئله‌ انتقال پول از ایران به خارجه، ایشان منطقا می‌بایست به بانک شاهی بریتانیا در تهران رجوع کنند نه به من فرمانده نورپرفورث...اما به تدریج پرده از روی اصل مطلب برداشته شد و نیت ملوکانه فاش گردید. معلوم شد اعلی‌حضرت مقدار کلانی پول نقره به صورت سکه‌های تومانی (که خیلی شبیه به سکه‌های - پنج فرانکی فرانسه است ) در اختیار دارند که قیمت کل آنها، در آن احد کلان، به مبلغی در حدود یک میلیون لیره‌ استرلینگ سر می‌زند.

پس از شنیدن توضیحات اعلی حضرت کاملا دچار حیرت شده بودم، چون هیچ نمی‌توانستم تخمین بزنم که وزن کلی یک چنین مبلغ کلان دقیقا چقدر می‌شود. اما با یک حساب سرانگشتی می‌شد حدس زد که برای حمل مبلغی که اعلی‌حضرت می‌خواستند به صورت سکه های نقره به بغداد بفرستند، چندین کامیون بزرگ و تعدادی محافظ نظامی مورد نیاز خواهد بود. در این‌جا بود که ناگهان عظمت جرمی که اعلی‌حضرت می‌خواست ما را بدان آلوده کند برایم روشن شد:

در آن تاریخ ما در تمام کشورهای خاورمیانه و آسیا مرتبا در ستون‌های مطبوعاتی اعلام می‌کردیم که برای پرداخت هزینه نگهداری نیروهای مختلف نظامی‌مان در ایران، به پول رایج کشور (سکه نقره) نیازمندیم، چون ایرانی‌ها در آن تاریخ هنوز به مصرف اسکناس عادت نکرده بودند و پول کاغذی در ایران چاپ نمی‌شد. خبر این موضوع که ما خریدار سکه‌های نقره‌ ایرانی هستیم بلا تردید به هندوستان هم رسیده بود و همین امر باعث ایجاد بازار آزاد برای سکه در دهلی و بمبئی و کراچی شده بود. به این ترتیب، اعلی‌حضرت خیال داشت به کمک مقامات نظامی بریتانیا در ایران، و با استفاده از کامیون‌های ارتشی بریتانیا، سکه‌های کلان خود را به نقطه‌ای صادر کند (یعنی به بمبئی) که خودش می دانست قیمت بازار آزادش در آنجا به مراتب از نرخ رسمی تهران بیشتر است!

خاطرات ژنرال آیرونساید(ژنرال انگلیسی و طراح اصلی کودتای ۱۲۹۹ در ایران) صفحه ۱۵۱ از متن انگلیسی

از کانال سهند ایرانمهر

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند