خیانت در اوج اعتماد

این هشتگ و توییت خاطرتون هست؟ دقت کنید چه گذشت در ده ماه اخیر؟

کافیست به حوادث چندین ماه قبل از پیش از کشته شدن مهسا امینی تا اکنون و تبدیل هدفمند همگرایی به واگرایی نِسبی مخالفان جمهوری اسلامی هر چند در کوتاه و یا میان مدت احتمالی با تدبر نگاه کنید.

اگر مایل بودید نوع حرکت و حملات بعضاً ناشیانه و بدون حساب و دست‌آورد به اصطلاح اپوزوسیون و وضعیت کنونی را خودتان قضاوت کنید. البته بی حب و بغض و مستقل از هیاهو

کتک را که خورد؟ چشم که کور شد؟ چه کسی جانش را از دست داد؟ پول را که گرفت؟ نتیجه چه شد؟

در برخی از یادداشت‌ها و یا مصاحبه‌ها که واقعیت وجودی کشور را بیان کردم به من حمله شد و متهم شدم که یا از جمهوری اسلامی دفاع میکنم و یا بر علیه آن هستم.

اینکه دقیق ترین اطلاعات از مبادی مختلف به من میرسد نشانه همین اعتماد همراهان گرامی است و بشدت در نشر اخبار صحیح حساسیت دارم ضمن اینکه بسیار مراقبت میکنم اخبار منتشره من، افتادن در دام گروه و دسته و حکومت و حتی اشخاص برای تسویه حساب های سیاسی و مالی و... نباشد.

برخلاف برخی برداشت‌ها و بعضی از افراد که تصور میکنند برنامه ریزی امنیتی و در صدر آن برنامه ریزی و نفوذ اطلاعاتی جمهوری اسلامی با تدبیر و نفوذ و بازیهای روانی چندگانه همراه نیست، اما  انکار هم کنیم واقعیت ملموس و عینی برخلاف آن برداشت است.

حقیقت این بود که من تنها سعی کرده و میکنم واقعیات موجود را که در هیاهوی عملیات‌های روانی دو طرف بود بیان کنم تا بدانید در اطراف قضایا و ورای آن چه میگذرد؟

در روند محاکمه معترضان چه خیانت‌هایی دانسته یا نادانسته که از سوی جماعت قلم بدست و بلندگو دار نشد.

تحت تاثیر قراردادن قوه‌قضاییه و دستگاه‌های اطلاعاتی و تحریک آنان، بازهم دانسته یا نادانسته چه بصورت مصاحبه و چه توییت زدن و یا رسانه‌ای کردن موضوعی که از اهمیت به سزایی در آن مقطع برخوردار نیست و یا ملاقات‌های بسیار ارزشمند اما بی موقع، دقیقا در زمان‌هایی که دادسرا در حال صدور قرار نهایی و یا دادگاه در حال صدور حکم است، یا پرونده ای در مراحل تجدید نظر خواهی و یا فرجام خواهی است «باستثنا مواردی که اجحاف یا ظلم آشکار باشد و جز با رسانه‌ای کردن راه دیگری برای جلب توجه به آن موضوع خاص نیست»  بازی کردن دانسته یا ندانسته در میدانِ بازی امنیتی جمهوری اسلامی است که دقیقاً چنین رفتارهایی را برای پیشبرد اهداف خود می طلبند  وبه هر نحو دیگران را برای اجرای چنین افعالی تشویق میکنند یا در کار انجام شده قرار میدهند تا بهره برداری خود را کنند.

بی شک حوادث اخیر و خصوصا خون مهسا امینی یک مبدا تاریخی مهم است اما آیا به برنامه ریزی مخالفان جمهوری اسلامی مرتبط بود؟

خیلی ها در همان ابتدای امر با رفتارهای خام خود و با انتشار اطلاعات غلط یا تحریف شده حتی به اسم ضربه زدن به جمهوری اسلامی ولی با عدم تسلط به بازی روانی و اطلاعاتی؛ بزرگترین فرصت بهره برداری را به جمهوری اسلامی دادند تا او بسیاری از اعتراضات را بصورت پنهان و حرفه ای و با استفاده از تجارب گذشته مدیریت کند.

مثل این است که بگوییم «اینترنت دستاورد جمهوری اسلامی در مقایسه با حکومت پهلوی است؟»؛ خیر

گاه جبر زمان، گاه بلوغ یک ملت و گاه یک تلنگر.

به جرات و با یقین میگویم، اگر هر دستاوردی از اعتراضات اخیر وجود داشته صرفا به دلیل خواست و آگاهی و مطالبه مردم بوده و هر آنچه به آن نرسیده به دلیل تصمیمات اشتباه و افراد نفوذی در بدنه اپوزوسیون و بازیگران حرفه‌ای در داخل و هدایت افکار عمومی بوده.

بارها بعنوان یک خبرنگار مستقل که از هیچ جناح و جریان داخلی و خارجی ذینفع نیست عرض کردم مواظب باشید که جوجه را رنگ نکرده و جای مرغ عشق به شما قالب نکنند.

بسیاری هم هر بار فریفته بازی جدید جنگ روانی میشوند و چون برایشان سخت است پذیرش واقعیت به انکار جمعی یا فردی رو می آورند.

آن هیاهوها و آن ائتلاف‌ها چه شد؟

چه افرادی در داخل و خارج قلم و زبانشان را فروختند یا تحت تاثیر جریاناتی مجبور به همکاری شدند؟

در ادامه اما؛ مصادیقی برای من احراز شد که اشخاصی خواسته یا ناخواسته نقش تاریخی خود را برای مدیریت افکار و احساسات مردم بر عهده گرفتند در توییت کوتاهی این موضوع را با شما به اشتراک گذاشتم که برای من موضوعی بسیار بسیار غریب و در ابتدا غیرقابل باور بود و هنوز هم زمان برای انتشار برخی مصادیق آن زود است.

سیاست بیرحمتر از آنست که فکر میکنیم.

تاکید میکنم من صرفاً فرایند مدیریت جنگ روانی و استراتژیک نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی تا امروز در وقایع اخیر را روایت کردم و به بخش هاس سیاسی دیگر کشور نپرداخته‌ام.
عبدالله عبدی