ایرانی که پس می‌گیریم

خواندن
3 دقیقه
-چهارشنبه 1403/06/28 - 18:01
کد خبر2538
ایرانی که پس می‌گیریم

رحیم قمیشی، منتقد و تحلیلگر جنگ، رزمنده و اسیر در جنگ ایران و عراق و بازنشسته سپاه 

دیروز پیامکی به دستم رسید مزاحم، اما فرصت خوبی به من داد تا با فرزند عزیزم دقایقی خلوت کرده و گفت‌وگو کنم.
دخترم دیروز ماشین را برداشته بود با دوستش برود دانشگاه، که این پیامک رسید.
در خودروی شما عدم رعایت حقوق شهروندی!!! (کشف حجاب) صورت گرفته... و ادامه‌اش مسخره‌تر.

قبل‌ترها وقتی چنین اتفاقی می‌افتاد شب می‌نشستم و او را نصیحت می‌کردم؛ تو در ایران زندگی می‌کنی، اینجا هنجارهای خودش را دارد، قوانین خودش را دارد، فرهنگ خودش را دارد، هر وقت رفتی خارج هر طور می‌خواهی زندگی کن، ولی تا وقتی اینجایی هر روز صبح به خودت بگو من در ایرانم، و روزت را شروع کن...
و از این مزخرفات حال به‌هم‌زن!

اما دیشب برای اولین بار صحبت‌های دلم را با او در میان گذاشتم:
- عزیزم، من خودم مسلمانم، اما از اینکه دختری دارم فهمیده، همانطور که فکر می‌کند بهتر است زندگی می‌کند به خودم افتخار می‌کنم.

من تا حال اشتباه می‌کردم که می‌گفتم در ایران باید جور خاصی زندگی کنی که در جاهای دیگر دنیا رسم نیست.

عزیزم، من تو را وادار کرده بودم دورو باشی، من به تو دروغ را یاد داده بودم، چیزی باشی که نیستی!

دخترم، ایران باید به داشتن تو که فکرت اینهمه باز است به خودش افتخار کند.
این پیامک شرافت تو را به من یادآوری کرد، اینکه می‌خواهی آزاد و بدون ترس زندگی کنی. اینکه از هویتت دفاع می‌کنی. اینکه نمی‌خواهی بروی جایی که دیگران زحمت کشیده و ساخته‌اند آنجا را. و باور کنی ایران دیگر قابل ساختن نیست.

دخترم، تو می‌خواهی ایران خودت را بسازی و به آنها بفهمانی که ایران مال خود ماست.

تو داری تلاش می‌کنی ایران را از دست دزدهای افکار و اندیشه‌های پاک‌مان پس بگیری. و می‌گیری.

عزیز دلم تو مایه افتخار و مباهات من هستی.

اگر کسی به این حق تو خواست تجاوز کند، اگر کسی خواست تو را دروغ‌گو بار بباورد، اگر کسی خواست به‌دروغ به تو بگوید شهیدان رفتند تا تو لباس خاصی داشته باشی و برده باشی، و ذلیل باشی...
تو را حلال نمی‌کنم.

آنها که می‌خواهند به تو بگویند حقوق شهروندی حجاب مورد نظر آنهاست همه دروغگویند، شارلاتان هستند، پَست‌اند، بی شرفند، عقب مانده‌اند... و پشت شعارهایی خودشان را قایم کرده‌اند.

و من برای اولین بار محکم به او گفتم؛
- دختر خوبم!
من با همۀ وجودم پشت سر تو هستم. همۀ مردم ایران پشت سر تو هستند، آینده مال شماست. تردید نکن این آخرین نفس‌ها و دست و پا زدن‌های صاحبان افکاری است پوسیده، که با زور سلاح سوار بر گُرده ایران نازنین ما شده‌اند.
و ما آن را پس می‌گیریم.

فرزند برومند و فهمیده‌ام!
چند سال دیگر ما نشسته‌ایم به شادی،
و به روزهایی که چنین پیامک‌های مزاحمی به دستمان می‌رسید می‌خندیم.
چند وقت دیگر ما در ایرانی زندگی می‌کنیم که هر روز اخبار پیشرفت‌هایش را می‌شنویم.
چند وقت دیگر ما همه یاد گرفته‌ایم؛
زندگی با صداقت، زندگی با یک‌رویی، زندگی با شجاعت، زندگی با عشق، چقدر زیباست.

عزیزم
اندکی صبر کن.
من و امثال من باعث این مشکلاتت بوده‌ایم، همینکه اجازه دادیم به شخصیتت اهانت شود و ساکت بودیم.
همینکه به‌زور خواستند همرنگ‌شان باشی و ما اعتراض نکردیم.
همینکه متوجه نشدیم دنیا چقدر تغییر کرده، فکرها چقدر رشد کرده و ما چقدر عقب مانده‌ایم.

اما تصمیم گرفته‌ایم جبران کنیم.
همراه تو هستیم و پشت سر همه جوان‌های آزاده.
ما ایران را پس می‌گیریم.
از آنهایی که جز دلهره، جز تحقیر، جز عقب ماندگی، جز افسردگی 
برای ما چیزی نداشتند.

دخترم تو همانطور باش که باید باشی
من همانطور خواهم شد که باید بشوم
قربانت

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند