مهسا امینی رفت تا یادشان بماند، تحمل این زخم‌ها و مردم‌ندیدن‌ها، ما را قوی‌تر خواهد کرد!

خواندن
1 دقیقه
-چهارشنبه 1403/06/21 - 10:48
کد خبر1063
این عکس مهسا امینی یک ساعت پیش از بازداشت است.

هیچ قلبی صرفاً به دلیل هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست؛ زخم است که قلب‌ها را عمیقاً به هم پیوند می‌زند ... پیوند درد با درد؛ شکنندگی با شکنندگی و بغض با بغض ... گاه قدرتی بیش از انفجار چند بمب اتمی می‌آفریند!

ایمان دارم روزی که چندان دور نیست، از تندیس مهسا امینی در معابر عمومی وطن رونمایی خواهد شد تا همه تمامیت‌خواهان متحجر و واپس‌گرا بدانند که زن، زندگی و آزادی را هرگز نمی‌توان تا ابد و به ضرب منطق سرنیزه دفن کرد.

سیمای مظلوم و زیبای این دختر آسمانی که فقط بیست و دو بهار را تجربه کرده بود؛ سیمای دختری که به بازداشت‌کنندگانش یادآوری می‌کرد که من مهمان شما تهرانی‌ها هستم و اینجا غریبه‌ام؛ سبب شد تا وجدان همه‌ی ما از شدت این مظلومیت و معصومیت بترکد و مهسا به خودی‌ترین و عزیزترین شهروند ایران تا ابد بدل شود ...

آنهایی که با جنس یادبرگ‌هایم در این صفحه آشنایی دارند، خوب می‌دانند که عهدِ محمد درویش به پراکندن غم، درد و زخم نیست؛ همیشه دنبال نوری در قلب تاریکی می‌گردد تا پرچم کنشگری را در زمانه‌ای که "امید" کیمیاست، در اهتزاز نگه دارد. به قول فریدون مشیری عزیز: مگر نه اینکه غمی سهمگین به دل داریم؛ مگر نه اینکه به رنجی گران گرفتاریم؛ نشاط‌مان را باید همیشه چون خورشید، بلند و گرم در اعماق جان نگه داریم.

محمد درویش

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند