خاطرات اکبر هاشمی - ۱۱ اسفند ۱۳۷۸ - گزارش سفر به استان هرمزگان و بازدید از اماکن و مقرهای نیروهای دریایی ارتش وسپاه و شرکت در کنگره سرداران شهید آن استان

گزارش سفر به استان هرمزگان و بازدید از اماکن و مقرهای نیروهای دریایی ارتش وسپاه و شرکت در کنگره سرداران شهید آن استان.

 ساعت پنج صبح بيدار شدم.بعد از نماز و ورزش و خواندن گزارش‌ها از صفحه كامپيوتر، به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. ساعت شش و چهل دقیقه به سوي بندرعباس پرواز كرديم. محسن و عفت و دفتري‌ها و محافظان همراه بودند. آقاي [علی‌اکبر] احمديان، فرمانده نيروي دريايي سپاه و آقاي مرتضي قرباني هم بودند.

 در مسير آقاي احمديان، خاطرات جالب و مهمي از زمان جنگ و درگيري‌هاي نيروهاي دريايي نوپاي سپاه با ناوگان آمريكا را يادآوري كرد؛ از تير غيبي به  نفتكش بريجتون  كه با تصويب كنگره آمريكا براي انتقال نفت كويت با پرچم آمريكا به خدمت گرفته شد، به منظور خنثي‌كردن سياست مقابله به مثل ما در خصوص زدن كشتي‌هاي نفتكش ما و مراكز صنعتي نفت ما و دستورات مستقيم من به ايشان و اظهارات و ارشادات امام گفت. قرار شد با مصاحبه‌هايي، اين قطعات مهم تاريخي را ثبت كنيم.

 از فرودگاه بندرعباس، با استقبال مسئولان استان و مصاحبه‌اي كوتاه، به سوي ورزشگاه شهر، محل برپايي كنگره سرداران شهيد استان [هرمزگان] رفتیم. اجتماع باشكوهي بود.گزارش فرمانده سپاه استان و دكلمه و سرودهاي انقلابي و صحبت‌هاي غرورانگيز [آسیه،] دختر شهيد [حمید] باكري و سپس سخنراني مفصل من، دربارة ضرورت بزرگداشت شهدا و ... حفظ و انتشار آثارشان و اهميت دوران دفاع مقدس و نيز خصومت استكبار با اسلام و نقش استراتژيك منطقه هرمزگان انجام شد.

 به میهمان‌سراي نيروي  دريايي ارتش رفتيم و در مسير سئوالات زيادي از [آقای فتح‌الله معین]، استاندار [هرمزگان] كردم و پس از ناهار و استراحت و مطالعه گزارش‌ها، براي افتتاح مركز تعميرات رده مياني زيردريايي‌ها هم رفتيم. تيمسار [عباس] محتاج، [فرمانده نیروی دریایی ارتش] گزارش جالبي از وضع زيردريايي‌ها كه در دوران سازندگي از شوروي خريده شده و پيشرفت كار و تربيت نيرو و .. داد.

 در ساحل شهيد باهنر، مركز [کارگاه رده میانی زیردریایی] را  افتتاح كردم  و از بخش‌هاي تعميرگاه بازديدكردم  و با متخصصان كه اكثراً در روسيه آموزش ديده‌اند، مذاكره كردم. شب از بخش‌هاي مختلف بندرگاه بازديد كرديم و به میهمان‌سرا برگشتيم. عفت و بدري خانم، [دخترعموی عفت] هم كه در شهر گشته بودند، برگشتند. جرايد و گزارش‌ها را ديدم و خاطرات را نوشتم و سرشام از روي نقشه وضع پايگاه و اسكله‌ها و بنادر و ... را ديديم.