پیوستی بر خاطرات و روزنوشت ۲۳ مرداد ۱۳۸۰ اکبر هاشمی

خواندن
3 دقیقه
-سه شنبه 1403/07/17 - 10:19
کد خبر6462
اکبر هاشمی رفسنجانی

ماجرای احضارهای مکرر سید حسین مرعشی به سازمان بازرسی کل کشور

آقای حسین مرعشی ماجرای تلفن به مجلس را در مصاحبه ای چنین تعریف میکند حادثه ای اتفاق افتاد که بعد از آن از شوخی توبه کردم آن هم حادثه تلفن سیاسی به مجلس در زمان انتخاب حقوقدانان شورای نگهبان در مجلس ششم بود. در آن زمان اختلافی بین آیت الله شاهرودی رئیس وقت قوه قضاییه با نمایندگان مجلس ششم به وجود آمده بود.

نمایندگان از لیست حقوقدانان معرفی شده از سوی آیت الله شاهرودی فقط به یک نفر رأی دادند و بقیه رأی نیاوردند. برای همین ایشان لیست دومی را به مجلس فرستادند اما وقتی نمایندگان آن را با لیست اول مقایسه کردند از رأی ندادن به آن لیست اول پشیمان شدند برای همین میگفتند که آن لیست اول همچنان معتبر است و مجلس می تواند از میان حقوقدانان معرفی شده در هر دو لیست کسانی را برگزیند اما آقای شاهرودی می گفتند چنین تفسیری درست نیست؛ البته حق هم با ایشان بود.

این موضوع و اختلاف نظری که بین مجلس و قوه قضاییه پیش آمده بود، در جلسه غیر علنی ای مطرح شد که یک باره نامه ای به دست آقای کروبی رئیس مجلس رسید و ایشان گفتند که مسأله حل شد و آقای شاهرودی تفسیر مجلس را پذیرفتند. از آنجا که من گاهی یادداشتهایی برای هیأت رئیسه می فرستادم و گاهی هم با آنها شوخی میکردم همه نمایندگان فکر کردند که آن یادداشت هم کار من است و از هر طرف مجلس با داد و فریاد به آقای کروبی میگفتند که این یادداشت هم کار مرعشی است، مراقب باش!

اما آقای کروبی گفت که پسرش حسین از دفترش دفتر ریاست مجلس این یادداشت را فرستاده و گفته که کسی با تلفن سیاسی زنگ زده و این پیغام آقای شاهرودی را داده است جلسه علنی که آغاز شد این موضوع اعلام شد و موضوع رأی اعتماد به حقوقدانان شورای نگهبان در دستور قرار گرفت اما آقای شاهرودی به موبایل آقای حداد عادل زنگ زد.

او هم گوشی را داد به آقای کروبی و آقای شاهرودی گفت من چنین حرفی نزدم برای همین قبل از اعلام رأی مجلس، کار شمارش آرا متوقف شد همه فکر میکردند که آن یادداشت کار من بوده در حالی که کسی با تلفن سیاسی به حسین کروبی در مجلس زنگ زده و او را سر کار گذشته بود و او هم آن پیغام را به پدرش داده بود. اما سازمان بازرسی کل کشور یک ماه تمام مرا برد و آورد و تمام تلفنهای مرا کنترل کرد.

 من خیلی اذیت شدم و هربار که می پرسیدم چرا اینقدر مرا میبرید و می آورید میگفتند همه می گویند. هیچ کس جز تو نمی تواند چنین کاری بكندا بالاخره معلوم نشد کار کی بود هر وقت معلوم شود کندی را کی کشته این هم معلوم می شود. بعد از آن اتفاق من دیگر شوخی کردن با دیگران را ترک کردم! »

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند