خانه/گفتگوناگفته های یک مصاحبه با مادر جهان آرا:خواندن3 دقیقه -یکشنبه 1403/07/01 - 19:24کد خبر3419اشتراکگذاری من از محمد جهان آرا پرسیدم مادرش از حسن گفت!!ژیلا بنی یعقوبمیدانستم سه شهید دارند. محمد(فرمانده شهید سپاه خرمشهر شهید محمد جهان آرا ) که فرمانده سپاه خرمشهر بود، علی که در زندان شاه و زیرشکنجه ساواک شهید شده بود، محسن که در خرمشهر اسیر و مفقودالاثر بود. به اطراف که نگاه کردم نه عکس سه نفر که عکس چهار نفر را دیدم. یکی عکس حسن بود، انگار دانشجو بود که سال شصت در تظاهرات سازمان بازداشت شد. همان روز که بازداشت شد محمد به خانه رفت و به مادرش گفت توی یک ساک برای حسن لباس و وسایل ضروری بگذارد. گفت که نگران نباش مادر. ما همه میدانیم حسن هیچ کاری نکرده جز خواندن روزنامه و شرکت در چند تظاهرات. زود آزاد میشود.مادر جهان آراها تند و تند از حسن میگفت، از حسن که تابستان ۶۷ #اعدام شد. من از محمد و بقیه پسرهای شهیدش میپرسیدم و او از حسن میگفت. انگار دلش میخواست بیشتر از پسری حرف بزند که حرف زدن از او ممنوع بود: «همه بچه هام خوب بودند اما حسن از همه خوبتر و باتقواتر بود.» با خودم گفتم شاید این ممنوع بودن نامش او را در چشم مادر اینهمه عزیزتر کرده»به عکس ها نگاه کرد و گفت: «هر بار از بنیاد شهید میآیند و میگویند عکس حسن را بردارید. بنیاد شهید زیاد مهمان ایرانی و خارجی به خانه ما میآورد. به مهمانان میگویند اینها خانواده سه شهید هستند. به ما میگویند اگر عکس حسن هم باشد درباره او چه میخواهید بگویید؟»بارها اشک توی چشمانش جمع شد. گفت: «برای من هر چهارتا پسرم هستند، چرا عکس یکی را بردارم؟» دلش پر از حرفهای ناگفته بود، پر از غصه: «ناراحتیام بیشتر از این است که اگر میخواستند پسرم را اعدام کنند چرا نزدیک هفت سال در زندان نگهش داشتند، زندانِ خیلی سختی بود، میگفت توی سرمای زمستان باید با آب سرد حمام میکردند، میگفت که…»بغض داشت و حرف میزد: «من میدانم پسرم بیگناه بود، محمد هم میدانست. همش میگفت مادر غصه نخور. حسن بیگناه است، روزنامه خواندن و تظاهرات که جرم نیست.»محمد شهید شد و ندید برادرش که بیگناه بود و هشت سال (دوازده سال؟)حکم زندان داشت بعد از هفت سال اعدام شد.مادر جهانآرا تند و تند حرف میزد، از پسرهایش، از شهیدانش. بیشتر از همه از حسن.میگفتم: مادر، اجازه نمیدهند این حرفهای شمارا چاپ کنم. میگفت برای خودت میگویم. نمیتوانی بنویسی اما میتوانی برای چند نفر تعریف کنی.پدر کمی حرفهای همسرش را گوش داد و بیهیچ حرفی بلند شد و رفت. انگار مغازه کوچکی داشت همان اطراف و زندگیشان از همان میگذشت. زندگیشان بیشازحد ساده بود. سهمشان از زندگی و انقلاب از دست دادن چهار پسر بود که جز محمد کسی از سه نفر دیگر حرفی نمیزد.سکوت پدر بدجور سنگین بود. انگار دلش نمیخواست دراینباره حرفی بزند، شاید حتی نمیخواست حرفهای همسرش را بشنود که بلند شد و رفت.پدرشان برای نجات حسن همهجا رفت. پیش هرکس که دستش رسید، بهشان میگفت سه پسرم در راه انقلاب شهید شدند، شما اینیکی را به ما ببخشید. اما هیچکس قبول نکرد، هیچکس.بعدها در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی خواندم پدر جهان آراها نزد او نیز رفته بود. هاشمی نوشته بود نتوانستم برایش کاری کنم.مادر محمد حرف میزد و من یادداشت برمیداشتم، یادداشتهایی که میدانستم جایی در همشهری و هیچ روزنامه دیگری ندارد. اما یادداشتها را نگه داشتم، به مادران جهانآرا قول داده بودم برای دیگران تعریف کنم. کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبتنام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.پیامهای توهینآمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.ثبت نامدر ادامه بخوانید ابراهیم فیاض در گفتگو با «حرف نو»: شعار شیعه امامت و عدالت بود اما الان شده امامت و ولایتخواندن 1 دقیقه انتشار برای نخستین بار، تیزر گفتگوی اختصاصی با سید محمدصادق خرازیخواندن 1 دقیقه این بخش از گفتگوی من با حسین قربانزاده رییس سازمان خصوصی سازی پس از ذائقه سنجی مردم در خصوص فروش جزایر ایران خالی از لطف نیستخواندن 0 شوخی هادی غفاری با هویدا در جلسه دادگاه …خواندن 1 دقیقه محمدرضا نعمتزاده از طراحی اعتصابات انقلاب۵۷ میگوید …خواندن 1 دقیقهباید خواندخاطرات اکبر هاشمی - ۱ اسفند ۱۳۷۸ - ملاقات عبدالله جاسبی و نگرانی از نتایج انتخاباتفیلم/ سردار مرتضی طلایی کجاست؟خاطرات اکبر هاشمی - ۱۹ شهريور ۱۳۷۸ - مذاکرات دو نفره سیاسی با واعظ طبسی تا هنگام بدرقه به سوی تهران هم ادامه داشته که در نهایت هاشمی ظاهرا از اینجا تصمیم به شرکت جدی در انتخابات مجلس ششم گرفتسوابق ادوار اخیر مجلس شورای اسلامی نشان داد که مجلس در راس امور نیست و در اختیارات فرمانده کل قوا و نیروهای مسلح در هیچ سطحی نمیتواند دخالت و یا مصوبه طی کند، چه برسد که نظارت کندآینده ایران با نامزدهای اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری چه میشود؟ / گفتگو با دکتر تقی آزاد ارمکیمیشه با شما احساس خستگی کرد؟یک دامپزشک بسیجی بجای جراح گوش و حلق و بینی سرپرست شبکه بهداشت ایذه شد!خاطرات اکبر هاشمی - ۱۴ شهريور ۱۳۷۸ - دیدار مدیران ارشد دستگاه قضایی با هاشمی رفسنجانی و گله آنان از بی توجهی هاشمی شاهرودی رییس جدید قوه قضاییه ادامه داردخاطرات اکبر هاشمی - ۱۶ شهريور ۱۳۷۸ - در ادامه تلاش های مرحوم واعظ طبسی که در دیدارهای مکرر برای تشویق هاشمی به شرکت در انتخابات اقدام میکرد این بار هم او با هاشمی ملاقات کردخاطرات اکبر هاشمی - ۱۸ شهريور ۱۳۷۸ - ادامه بازدید ها از متعلقات و ابنیه و آثار آستان قدس