توصیه‌های همساده برای حجاب!

پس از بارها تأکید روزنامه کیهان و مدیرمسئول آن بر این نکته که زنانِ کاشفِ روسری، اقلیتی بسیار ناچیزند، اکنون خود آنها اعتراف می‌کنند که اینطورها هم نیست و از همین رو به نمایندگان مجلس هشدار داده‌اند که مبادا برای کسب مشتی رأی، دین و دنیای خود را بفروشند و از اجبار حجاب عقب‌نشینی کنند! طبعاً اگر  کیهانیان همچنان کاشفان روسری را اقلیتی ناچیز می‌شمردند، مطلقاً نیازی به چنین هشداری هم پیش نمی‌آمد، چون برای رأی یک عدهٔ قلیل و ناچیز که معمولاً هم رأی نمی‌دهند،  هیچ نماینده‌ای به‌خصوص از نوع انقلابی آن دچار وسوسهٔ فروش دین و دنیای خود نمی‌شود.

بعد از این موضعگیری تازهٔ کیهان، یکی از "همساده‌ها" به طور محرمانه کاغذی نوشته و در بارهٔ چگونگی حل مسئلهٔ حجاب رهنمودهایی داده که من هم تصادفاً از آن بی‌اطلاع نماندم. او نوشته است:
"به نظر من حق با برادران کیهان است. حجاب با تذکر و صدور احکامی چون مرده‌شوری و مراجعه به روانشناس و اینطور برخوردهای سوسولی حل نمی‌شود. در قدم اول، باید ناهیان و آمران و مأموران، هر کدام یک مقراض به دست بگیرند و گیس این پلشت‌ها را در چارسوها و میدان‌ها از ته بچینند.

چون مطمئناً اینها از بریده‌شدن گیس‌شان هم شرم‌زده نمی‌شوند، باید به آنها حکم‌های سنگین زندان داد. ولی چون زندان‌ها جا ندارند، باید یک اردوگاه بزرگ در وسط کویر مرکزی و یکی دیگر در وسط کویر لوط دائر کرد و این پلشت‌ها را به آنجا انتقال داد. ولی چون دولت بودجه ندارد که به این مفت‌خورهای مرفه بی‌درد، آب و غذا دهد، آنها را باید محکوم به اعمال شاقه کرد تا هم خرج خودشان را در آورند و هم منفعتی به ما برسانند. بهتر است آنها را مجبور کنیم که در وسط کویر کانالی عمیق حفر کنند که بشود خلیج فارس و دریای عمان را به دریای خزر وصل کرد تا برادران روس دیگر مجبور به استفاده از دریای سیاه نباشند و بتوانند کشتی‌هایشان را به سمت امارات متحده بار بزنند. اینطوری حاکمیت ما بر جزایر سه‌گانه هم تثبیت می‌شود.

ولی بعید می‌دانم این گیس بریده‌های تن‌پرور به این راحتی تن به کار دهند. پس لازم است که به دست هر یک از مأموران اردوگاه یک شلاق هم داده شود که هر وقت یکی از این گیس‌بریده‌ها نافرمانی کرد چنان تنش را خونین و مالین کنند که رد زخم تا ابد روی پشتش به یادگار بماند. ولی باز هم بعید می‌دانم این چشم‌سفیدها از پلشتی دست بردارند. به نظرم لازم است یک سیاه‌چال هم در اردوگاه احداث شود که بتوان این پلشت‌ها را از موی سرشان آویزان کرد و اگر باز هم آدم نشدند و به راه راست نیامدند، بعد از چند روز تیرباران‌شان کرد تا دنیا از لوث وجودشان پاک و طاهر شود!"

این همساده در انتها اضافه کرده است:
" می‌خندید؟ حالا خواهیم دید که برای اجبار زنان به حجاب راهی جز تشدید گام به گام مجازات آنها وجود ندارد و نهایتاً جز شکنجه و قتل‌شان به همان ترتیبی که نوشتم، چاره و علاج دیگری باقی نمی‌ماند. "

احمد زیدآبادی