خانه/احمد بخاراییفروپاشی اجتماعی: رفراندوم! | با حضور دکتر احمد بخارایی، جامعه شناسخواندن14 دقیقه -پنجشنبه 1404/06/06 - 19:52کد خبر22367اشتراکگذاری در گفتوگویی تفصیلی، بخارایی جامعهشناس، به بررسی مفهوم فروپاشی اجتماعی، کاهش سرمایه اجتماعی پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، بحران مشروعیت، و جایگاه رفراندوم در ساختار سیاسی ایران پرداخت. او تأکید میکند که مردم ایران بیش از هر چیز عقلانیت در تصمیمگیریها را طلب میکنند.ایران با بحرانهای همزمان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی روبهروست. در این شرایط، پرسش از ریشه بحرانها و امکان برگزاری رفراندوم بار دیگر مطرح شده است. در این گفتوگو، بخارایی به نقد روایت رسمی از «همبستگی اجتماعی» در جریان جنگ ۱۲ روزه، بررسی روند کاهش سرمایه اجتماعی و تحلیل جایگاه بیانیه موسوی در تحولات سیاسی اخیر میپردازد.آغاز گفتوگو: پرسش درباره رفراندوم و بحرانهاعبدی مدیا: آیا رفرندام یک بازی سیاسی جدید است؟ یا آخرین دریچه برای عبور از بنبست تاریخی است؟ ایران امروز با انبوهی از بحرانهای همزمان روبهرو است؛ از اقتصاد و سیاست گرفته تا فرهنگ، اخلاق و محیط زیست. اگر شما بخواهید ریشه این بحرانها را در یک نقطه جستوجو کنید، آن نقطه کجاست؟ ما با چند مشکل جدا روبهرو هستیم یا با یک بحران کلان که همهچیز را در خود بلعیده است؟تعریف فروپاشی اجتماعیبخارایی: درست است، «فروپاشی اجتماعی» یک ترم جامعهشناختی مشخص نیست، چون در کمتر کشوری چنین پدیدهای رخ داده که بهعنوان یک مفهوم در حوزه جامعهشناسی چارچوب معین داشته باشد. اما جامعه ما چون همهچیزش با جوامع دیگر متفاوت است، این مسئلهای که تحت عنوان فروپاشی اجتماعی وجود دارد، متفاوت خواهد بود.به همین خاطر این ترکیب لغوی را انتخاب کردم. در شرایطی است که یک جامعه در چهار خردهنظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دچار مشکل شود و بحرانها تبدیل به ابربحران شوند؛ در این صورت با یک فروپاشی اجتماعی مواجهایم.کاهش سرمایه اجتماعی پس از جنگ ۱۲ روزهبخارایی: بعد از اتمام جنگ ۱۲ روزهای که اسرائیل با ایران داشت، سرمایه اجتماعی کاهش یافت. بهرغم صحبتهای غیرتخصصی که مطرح میشد مبنی بر اینکه انسجام و همبستگی اجتماعی افزایش پیدا کرده است، سرمایه اجتماعی ــ که یکی از مولفههای اصلی آن اعتماد اجتماعی است ــ تضعیف شد.در طول این جنگ ۱۲ روزه، که عملاً یک اتوبان هوایی یکطرفه تلاویو به تهران تشکیل شده بود، مردم نسبت به حاکمیت سلب اعتماد داشتند؛ از این جهت که امنیت فردی و جمعی نتوانستند تأمین شود. بهرغم شعارهای زیادی که مجموعه حاکمیت مطرح میکرد، عملاً بسیاری از شعارها توخالی بودند و هر هدفی که اسرائیل داشت و تصمیم گرفته بود انجام دهد، انجام شد. این کاهش اعتماد به نظام سیاسی ــ که نتوانست امنیت برقرار کند و از کشور دفاع نماید ــ مساوی بود با کاهش سرمایه اجتماعی.مصادره به مطلوب همبستگی اجتماعیبخارایی: متأسفانه سران مملکت، از رهبری تا رئیسجمهور و تا رئیس مجلس آقای قالیباف، همه به این موضوع اشاره داشتند که ما در این ایام جنگ ۱۲ روزه چیز بزرگی به دست آوردیم و آن هم یک نوع همبستگی و انسجام است.اما چون نگاه تخصصی به مفاهیم وجود ندارد و وقایع پیرامونی مصادره به مطلوب میشوند، به آنچه اتفاق افتاد مفهوم همبستگی و انسجام اطلاق کردند. در صورتی که همبستگی و انسجام اجتماعی چیزی نیست که یک رفتار واکنشی و عکسالعملی باشد و بخواهد یکشبه پدید آید و از بین برود. همبستگی یک مفهوم عمیق اجتماعی است که سه مولفه دارد. آن چیزی که در این ۱۲ روز در بین مردم اتفاق افتاد، در اصل یک رفتار واکنشی بود.بهطور طبیعی وقتی همنوعان مورد هجوم قرار میگیرند، حتی اگر با همنوع خود رابطه دوستانه و مشفقانهای نداشته باشید، ولی وقتی مورد حمله واقع میشوید، رفتار نوعدوستانه نشان میدهید. اما همبستگی اجتماعی سه مولفه دارد که هیچکدام از آنها در جامعه ما وجود ندارد. بنابراین آنچه بهعنوان انسجام یا همبستگی اجتماعی اطلاق میشود، در این جنگ ۱۲ روزه اتفاق نیفتاد.سه شاخصه اصلی همبستگی اجتماعیبخارایی: یکی از شاخصههای همبستگی اجتماعی، مشارکت است. جامعهای منسجم و همبسته است که در آن مشارکت وجود داشته باشد. آمار مشارکت را در تیر ۱۴۰۳ در انتخابات ریاستجمهوری مشاهده کردیم؛ مرحله اول کمتر از ۴۰ درصد و مرحله دوم کمتر از ۵۰ درصد مشارکت داشتند. این انتخابات در واقع یک رفراندوم غیرمستقیم بود. یا چند ماه قبلتر، در اسفند ۱۴۰۲، در انتخابات مجلس مشارکت آنقدر پایین بود که تعجببرانگیز شد؛ حتی در شهرهای بزرگی مانند تهران، نمایندگان با ۶ یا ۷ درصد آرا وارد مجلس شدند. وقتی در یک جامعه آمار مشارکت پایین است و عدم مشارکت گسترده میشود، زنگ بحران مشروعیت به صدا درمیآید. بنابراین نمیتوانیم بگوییم در چنین جامعهای همبستگی اجتماعی ایجاد شده است.دومین شاخصه همبستگی اجتماعی، اعتقادات مشترک است. در یک جامعه باید کموبیش اعتقادات مشترک وجود داشته باشد. اگر تمایزات زیاد باشد، آن جامعه نمیتواند همبسته شود. در ایران، از راست سنتی افراطی تا نوگرایی مدرن وجود دارد و این تنوع، طیفی عظیم از مطالبات را شکل داده است. بنابراین اعتقادات مشترک حداقلی هم وجود ندارد.دومین شاخصه همبستگی اجتماعی، اعتقادات مشترک است. در یک جامعه باید کموبیش اعتقادات مشترک وجود داشته باشد. اگر تمایزات زیاد باشد، آن جامعه نمیتواند همبسته شود. در ایران، از راست سنتی افراطی تا نوگرایی مدرن وجود دارد و این تنوع، طیفی عظیم از مطالبات را شکل داده است. بنابراین اعتقادات مشترک حداقلی هم وجود ندارد.مطالبه اصلی مردم؛ عقلانیت در تصمیمگیریبخارایی: پرسش این است که مردم واقعاً چه میخواهند؟ امروز فروپاشی اجتماعی تشدید شده و مانند گلوله برفی روزبهروز بزرگتر میشود. مردم چیز خاصی نمیخواهند؛ تنها خواست آنها این است که در میان عناصر نظام سیاسی عقلانیت حاکم شود.اما امروز ما میشنویم که آقای ولایتی، مشاور رهبری، در مورد کریدور و جادهای که به نام ترامپ نامگذاری شده و آذربایجان را به قفقاز وصل میکند، مدعی است که این مسیر «قتلگاه آمریکاییها» خواهد بود. سخنانی از این دست، که از رأس تا ذیل مطرح میشود، نشان میدهد عقلانیت در معرض تهدید جدی قرار گرفته و با علامت سؤال بزرگی روبهرو است.بحرانهای زیستمحیطی و انرژی؛ پیشبینیهای فراموششدهبخارایی: ما با بحران آبی مواجهایم؛ مشکلات عدیدهای که سالیان گذشته تحلیلگران نسبت به آن هشدار داده بودند. آنچه امروز اتفاق افتاده، فلاکت آبی، بحران انرژی، نزاع و حتی تهدید جنگ بر سر منابع، قابل پیشبینی بود. اما بیتوجهی به هشدارها، امروز این بحرانها را ملموس و جدی کرده است.پرسش درباره مفهوم «مردم» و جنگ ۱۲ روزهعبدی مدیا: برخی افراد که به دنبال قدرت هستند یا در پی آنند، همیشه مسائل را مصادره به نفع خود میکنند. واژه «مردم» هم واژهای عجیب است؛ از چه جامعه آماری صحبت میکنیم؟ آیا مردم میخواهند؟ آیا مردم به این سمت میل خواهند داشت یا خیر؟در جنگ ۱۲ روزه، گفتمانی شکل گرفت مبنی بر اینکه این جنگ، جنگ مردم ایران نیست بلکه جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی است. از طرفی برخی نشان دادند که اسرائیل به بخشهای دیگر حمله کرده و افراد بیگناه کشته شدهاند. حتی برخی اقدامات همردیف جنایت جنگی رخ داد؛ مانند حمله به زندان اوین یا مراکزی که باید مصون باشند اما هدف قرار گرفتند.این گفتمان بدون بستر قبلی ایجاد نمیشود. حتی اگر دشمن بخواهد یک عملیات روانی طراحی کند، اگر ظرفیت و پتانسیل درونی وجود نداشته باشد، چنین چیزی شکل نمیگیرد. به نظر شما چهطور این مفهوم خلق شد که جنگ یک قوای خارجی، جنگ با نظام سیاسی حاکم قلمداد شود، درحالیکه حمله به خاک ایران هم صورت گرفت؟بدون فیلتر در کستباکس بشنوید تمایز میان ایران و جمهوری اسلامیبخارایی: کارشناسان معتقدند ایران از نظر گنجایش و امکانات استاندارد، ظرفیت جمعیت کنونی خود را هم ندارد. شاید نیمی از جمعیت فعلی مناسب باشد. با این حال آقای خامنهای اشاره کردهاند که ما میتوانیم ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت داشته باشیم. این تفاوت نگاه نشان میدهد که وقتی نگاه کارشناسی وجود ندارد و نگاه ایدئولوژیک حاکم میشود، مشکلات تعمیق مییابد.مردم چیز زیادی نمیخواهند؛ فقط میخواهند عقلانی با آنها رفتار شود و «ملت» قلمداد شوند، نه «امت». امت یعنی افرادی خاص که در قالب رابطه مرید و مرادی و تحت یک ایدئولوژی تعریف میشوند. مردم اما خواهان آن هستند که بهعنوان ملت دیده شوند.مشارکت انتخاباتی؛ نشانهای از نارضایتی عمومیبخارایی: مردم در سال گذشته بهصراحت نشان دادند که با سیاستهای جمهوری اسلامی چندان موافق نیستند. در مرحله اول انتخابات ریاستجمهوری، مشارکت کمتر از ۴۰ درصد بود و در مرحله دوم کمتر از ۵۰ درصد. ده درصدی هم که در مرحله دوم به مشارکت اضافه شد، بیشتر از سر ترس از پیروزی جلیلی بود تا علاقه به پزشکیان.با همه اهرمهای سیاسی، دینی، اعتقادی و مذهبی، حاکمیت تلاش کرد مشارکت را بالا ببرد؛ حتی آقای خامنهای گفتند «اگر رأی هم نمیدهید، فقط حضور داشته باشید». اما علیرغم همه این فشارها، بیش از ۵۰ درصد مردم شرکت نکردند. این خود یک رفراندوم و نظرسنجی واقعی بود که نشان داد بخش بزرگی از جامعه جمهوری اسلامی را نمیخواهد.رفتار مردم در جنگ ۱۲ روزه؛ دفاع از نظام یا واکنش انسانی؟بخارایی: همین واقعیت را میتوان در رفتار مردم در جنگ ۱۲ روزه هم دید. آنچه رخ داد، یک رفتار واکنشی و هیجانی نوعدوستانه بود، نه دفاع از جمهوری اسلامی و نه حتی دفاع از مفهوم ایران. مردم فقط میخواستند به همنوع خود کمک کنند.ما یک نظرسنجی میان جمعی ۳۲ نفره از نخبگان انجام دادیم. ۷۵ درصد آنها از اتفاقاتی که رخ داده بود ابراز خوشحالی کردند و ناراحت نبودند. ۲۵ درصد باقیمانده هم نه اینکه مدافع نظام باشند، بلکه میگفتند اگر انتقادی به روند موجود داریم، باید خودمان آن را حل کنیم. این نشان میدهد که حتی در میان اقلیت باقیمانده هم دفاع صریح از نظام وجود نداشت.جمهوری اسلامی اگر حداقل عقلانیت داشته باشد، امروز باید به این واقعیت رسیده باشد؛ و در واقع خودشان هم میدانند که نظام جمهوری اسلامی چه کارکردی دارد. فلاکتهای انرژی و آب که گریبان کشور را گرفته، شاخصهایی هستند که یکی پس از دیگری بروز میکنند و بهصورت عینی و ملموس ظاهر میشوند، حتی اگر تاکنون پنهان شده باشند.پرسش درباره تمایز «ایران» و «جمهوری اسلامی»عبدی مدیا: بنابراین، اینطور که شما میگویید، تمایز میان ایران و جمهوری اسلامی قابل پیشبینی بود. تحلیل روندها در این زمینه اهمیت زیادی دارد. موضوع جنگ ۱۲ روزه و واکنشهای مردم بسیار مورد بحث قرار گرفته است و نگاههای متفاوتی درباره آن وجود دارد.خیلی از دانشمندان هدف قرار گرفتند، بسیاری از افراد علمی و نخبه آسیب دیدند. حتی درباره مواضع نظامی هم پرسشهای زیادی مطرح شد؛ اینکه این آمادگی در چه سطحی بوده است؟ بحث غافلگیری، نفوذ اطلاعاتی و امنیتی، نکات قابل تأملی هستند که باید ساعتها درباره آنها صحبت کرد.به نظر میرسد لازم است در این باره با کارشناسان تخصصی هم گفتوگو شود که چهطور ممکن است نظامی با آن همه ادعا، ناگهان تا این سطح دچار نفوذ شود. اما اکنون موضوع اصلی برنامه، رفراندوم است. پیش از آنکه آقای میرحسین موسوی این نظریه را مطرح کنند، تعدادی از فعالان سیاسی، استادان دانشگاه و نخبگان پیشنهاد رفراندوم را داده بودند. رفراندومی که به تغییرات بنیادی بینجامد. حتی تشکیل مجلس مؤسسان را مطرح کردند.آقای موسوی هم بحث رفراندوم را بار دیگر پیش کشیدند. این ایده جدیدی نیست، اما با ایده براندازان انقلابی متفاوت است. شاید نگاه آقای موسوی و این نخبگان سیاسی، حرکت بهسوی تغییرات بنیادین و خشونتپرهیز باشد. به نظر شما، آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ ایده آقای موسوی و ۱۷۶ نفر را مطالعه کردهاید؛ چهقدر جامعه این ایده را میپذیرد؟چهار جریان سیاسی در ایرانبخارایی: اکنون چهار جریان در ایران وجود دارد: جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی که درونحاکمیتی هستند، و جریان تحولجویی و براندازی که برونحاکمیتی محسوب میشوند. تفاوت تحولجویی با براندازی در این است که تحولجویی درون نظام معنا پیدا میکند، اما براندازی بیرون از آن است.تحولجویی درونحاکمیتی نیست، بلکه «درون نظامی» است. درونحاکمیتی یعنی توسط عناصری که در ساختار رسمی حاکمیت حضور دارند؛ اما درون نظامی به این معناست که کلیت نظام پذیرفته میشود ولی ساختارهای آن نیازمند تغییرات جدی است. بنابراین، تفاوت تحولجویی با براندازی در همین مرز «درون نظام» و «برون نظام» است.توضیح درباره «درون نظامی» و «درون حکومتی»عبدی مدیا: لطفاً تفاوت میان «درون نظامی» و «درون حکومتی» را بیشتر توضیح دهید.بخارایی: مجریان و اهداف اصولگرایان و اصلاحطلبان عمدتاً همه درونحاکمیتی بودهاند؛ کسانی که طی چند دهه اخیر، از آقای هاشمی تا خاتمی، احمدینژاد، روحانی، رئیسی و امروز پزشکیان، در ساختار رسمی حاکمیت فعال بودهاند. این جریانها را «درونحاکمیتی» مینامیم. اما این جریانها سالهاست ناکارآمدی خود را نشان دادهاند و عملاً دوران مرگشان فرا رسیده است.در مقابل، میتوان درون نظم اجتماعی به دنبال تحول بود، بیآنکه اصولگرا یا اصلاحطلب باشید. این نوع تغییرات رادیکالتر و ساختاریتر است. براندازی رفتاری است که ممکن است همراه با خشونت و رنگ و بوی انقلابی باشد؛ اما تحولجویی میتواند براندازی نرم و خشونتپرهیز باشد.چه براندازی و چه تحولجویی، ممکن است به یک مقصد ختم شوند، اما از دو مسیر متفاوت. به نظر میرسد آقای موسوی به دنبال تحولجویی است؛ تحولی که درون کلیت نظام معنا پیدا کند اما با تغییرات بنیادین و ساختاری، نهایتاً نظام موجود با یک واقعیت جدید روبهرو شود. آقای موسوی همواره بحث رفراندوم را مطرح کرده است؛ چه در نامه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ و چه در بیانیه اخیرشان پس از جنگ ۱۲ روزه.محورهای بیانیه موسویبخارایی: بیانیه آقای موسوی هفت محور داشت:محکومیت جنایات آمریکا و اسرائیل علیه ایران. این نشان میدهد که ایشان از حمله اسرائیل به ایران ابراز خرسندی نکردهاند، در حالی که ممکن است برخی براندازان از این موقعیت استقبال کرده باشند. اشاره به کشتهشدگان سپاه بهعنوان «فرزندان نظام شهید». موسوی در بیانیه خود این عبارت را به کار برد.استفاده از واژگان ایدئولوژیک و قرآنی. او میگوید این فرصتها «نسیمهایی است که از سوی پروردگار وزیده است». این نشاندهنده جنبه دینی بیانیه است. موسوی فردی دیندار و دینخو است و طبیعی است که چنین نگاهی در نوشتههایش وجود داشته باشد.تأکید بر مجلس مؤسسان و ساختار جدید، همراه با بحث رفراندوم. او میگوید ساختار کنونی نماینده همه ایرانیان نیست؛ بخشی از جامعه مشروعیت این نظام را میپذیرد اما بخش عمدهای نه.اشاره به لزوم آزادی زندانیان سیاسی.تغییر رویکرد رسانه ملی. او تأکید میکند صداوسیما باید تغییر کند. در حالی که مثلاً آقای پزشکیان در روز خبرنگار گفته بود صداوسیما در جنگ ۱۲ روزه مرجع خبری مردم بوده است؛ سخنی که تعجببرانگیز و به دور از واقعیت بود.نگاه ساختاری به خطاهای گذشته. موسوی میگوید وضعیت تلخ امروز (از جمله جنگ ۱۲ روزه) نتیجه سلسلهای از خطاهای بزرگ در گذشته است.تفاوت تحولجویی موسوی با اصلاحطلبیعبدی مدیا: در این بیانیه، نوعی پرداخت ایدئولوژیک هم دیده میشود.بخارایی: بله. اما در عین حال، تفاوت فاحشی با اصلاحطلبی دارد. اصلاحطلبی سالهاست که به پایان راه رسیده و دیگر توان پاسخگویی به نیازهای جامعه را ندارد. موسوی اما با نگاه تحولجویانه سخن میگوید؛ نگاهی که فراتر از اصلاحطلبی یا اصولگرایی است.پرسش درباره ناکارآمدی احزاب و راهحل موسویعبدی مدیا: هم اصلاحطلبی و هم اصولگرایی، بهعنوان احزاب درون حاکمیت، بارها مورد انتقاد قرار گرفتهاند. مردم هم بارها اعلام کردهاند که این جریانها دیگر محلی از اعراب ندارند و نمیتوانند راهکار مؤثری ارائه دهند، زیرا دستشان رو شده است. به نظر شما طرح آقای میرحسین موسوی میتواند یک راهحل باشد؟ آیا او صرفاً به دنبال ژست سیاسی است یا این طرح میتواند به کمک جامعه بیاید؟ مردم از کدام طرح استقبال خواهند کرد و چه چیزی برای جامعه ایرانی مطلوبتر است؟راهحل مطلوبتر؛ تحولجویی موسویبخارایی: بهطور میانگین، آنچه آقای موسوی ارائه میدهد مطلوبتر است. ما یک بار انقلاب را پشت سر گذاشتیم و عوارض آن را تجربه کردیم. شاید به همین دلیل، جامعه امروز نسبت به جریانهای انقلابی و تصفیهحسابهای پس از هر انقلاب، خوف و تردید دارد.البته درصدی از مردم مدافع براندازی هستند، اما در نهایت احساس میکنم آنچه در جامعه رخ خواهد داد، ناشی از تضادهایی است که در درون حاکمیت وجود دارد. عناصر نظام سیاسی ما خود به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی فاقد کارکرد لازم است و به بنبست رسیدهاند. اما چون در درون خودشان محصورند و ارتباطی با بیرون ندارند، توان خروج از این بنبست را ندارند؛ مانند کسی که در باتلاق دستوپا میزند و هرچه بیشتر تلاش میکند، بیشتر فرو میرود.تضادهای درونی نظام و نقش رهبریبخارایی: این به آن معنا نیست که همه عناصر نزدیک یا دور از قدرت، یکسان فکر میکنند. طبیعی است که هر نظام سیاسی برای بقای خود تلاش کند. اما تضادهای زیادی در درون نظام وجود دارد که روزبهروز عیانتر خواهد شد؛ بهویژه در زمان غیبت رهبری.زنده بودن رهبری کنونی شاخص مهمی است که عملاً بر دامنه اعتراضات و تحولات اثر میگذارد. در غیاب ایشان، تضادها برجستهتر خواهند شد. نهایتاً سنتزی که از دل این تضادها بیرون خواهد آمد، نزدیک به همان چیزی است که تحولجویان خواستار آن هستند.اهمیت مطالبهگری مردمیبخارایی: شاید برخی بگویند تحلیل من خوشبینانه است و ناخودآگاه به سمت یک نتیجه مطلوب متمایل شدهام. اما واقعیت این است که به باور من، مسیر تحولات جامعه ایران به سمت همان تحولجویی پیش خواهد رفت. البته هزینههایی باید پرداخت شود؛ روند مطالبهگری باید تشدید شود و این مسیر بدون هزینه نخواهد بود.جمهوری اسلامی، بهعنوان یک نظام ایدئولوژیک، بهطور ذاتی حقوق مدنی و قانونی مردم را از جانب خود به رسمیت نخواهد شناخت. ماهیت ایدئولوژی چنین است؛ چون منبع مشروعیت خود را از مردم نمیگیرد. بنابراین تنها راه پیشروی جامعه، مطالبهگری است.سمینار مونیخ که به ابتکار آقای رضا پهلوی برگزار شد را میتوان نمونهای از این مطالبهگری دانست. ممکن است وزن سیاسی آنها در حدی نباشد که خودشان تصور میکنند، اما همینکه مطالبهگری میکنند ارزشمند است. حتی کار رسانههایی مثل شما در عبدیمدیا، که در حد خودشان مطالبهگری میکنند، ارزشمند است. مطالبهگری شرط لازم برای رسیدن به آن چیزی است که مطلوب جامعه است.اگر این صحنه مطالبهگری حذف شود، مسیر تغییر طولانی و پرهزینه خواهد شد. اما اگر این روند تقویت شود، میتوانیم مانند قابلهای که فرزند را به دنیا میآورد، نقش تسهیلگر ایفا کنیم.پرسش درباره خشونتپرهیز بودن جامعه و مسیر رفراندومعبدی مدیا: فرایند به چه صورتی است؟ با صحبتهای شما موافقم. بر اساس شناختی که از جامعه ایرانی دارم، احساس میکنم جامعه ایران به دنبال خشونت و تنش نیست. مردم خواستار کشتوکشتار نیستند. به دلایل مختلف، بسیاری از فرزندان این جامعه کشته شدهاند؛ جوانانی که میتوانستند گل سرسبد خانوادههایشان باشند، اما پرپر شدند. جامعه ما عزیزان زیادی از دست داده است و از این لحاظ نیز با بحران روبهرو است.در یک تنش یا اعتراض اجتماعی، جوانان زیادی از دست میروند. من نمیخواهم تفکیک کنم، بلکه با نگاهی کلی و بیرونی میگویم: مطلوب مردم این است که دنبال دردسر نروند. میخواهند حکومت مشکلی برایشان ایجاد نکند تا مجبور به اصلاح آن شوند. همانطور که میگویند «با چراغ سالم کسی کار ندارد».این مسیر چگونه طی خواهد شد؟ جامعه چهطور میتواند مسیر مطالبهگری را پیش بگیرد و به بحث رفراندوم برسد؟روند سهمرحلهای مطالبهگریبخارایی: روند مطالبهگری شامل سه بخش است:شناسایی نیازبیان نیازپیگیری برای رفع نیازهابا توجه به ویژگیهای جامعه خودمان که در بستر فروپاشی اجتماعی حرکت میکند، باید بگویم یکی از ویژگیهای فروپاشی اجتماعی، «واگرایی» است، نه همگرایی. یعنی افراد منافع فردی خود را بر منافع جمعی ترجیح میدهند. جامعه ما کموبیش از این ویژگی برخوردار است؛ جامعهای منسجم نیستیم که اگر نیازها را شناسایی کردیم، همه با صدای بلند آن را بیان کنیم و متحد پیش برویم. این چندپارگی و واگرایی، یک ویژگی تاریخی جامعه ایران است.آماده شدن جامعه برای مطالبهگریبخارایی: هرچه مشکلات بیشتر خودشان را به ما عرضه کنند و ما در زندگی روزمرهمان با آنها دستوپنجه نرم کنیم، جامعه بیشتر آماده مطالبهگری میشود.برای مثال، سالها درباره بحران آب، فرونشست زمین، کاهش ذخایر زیرزمینی و کمبود بارندگی صحبت میشد، اما کمتر کسی این مسائل را بهعنوان مشکل واقعی درک میکرد. اکنون اما بحرانها عینی و ملموس شدهاند و فهم عمومی از آنها بهعنوان مشکلات واقعی شکل گرفته است. همین روند باعث میشود مطالبهگری در جامعه پررنگتر شود.فایل کامل گفتگوی عبدی مدیا با دکتر احمد بخارایی، جامعه شناس کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبتنام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.پیامهای توهینآمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.ثبت نامدر ادامه بخوانید احمد بخارایی: فروپاشی اجتماعی در جامعهی ما با جوامع دیگر تفاوت خواهد داشتخواندن 1 دقیقه احمد بخارایی: جنگ ۱۲ روزه همبستگی را افزایش ندادخواندن 1 دقیقه احمد بخارایی: رفتار نوعدوستانهی مردم در جنگ ۱۲ روزه، به معنای دفاع از جمهوری اسلامی نبودخواندن 1 دقیقه احمد بخارایی: میرحسین موسوی تحولجو استخواندن 1 دقیقه احمد بخارایی: به نظر میرسد آنچه میرحسین موسوی ارائه میدهد مطلوبِ جامعه باشدخواندن 1 دقیقهباید خواندخاطرات اکبر هاشمی - ۱ اسفند ۱۳۷۸ - ملاقات عبدالله جاسبی و نگرانی از نتایج انتخاباتفیلم/ سردار مرتضی طلایی کجاست؟خاطرات اکبر هاشمی - ۱۹ شهريور ۱۳۷۸ - مذاکرات دو نفره سیاسی با واعظ طبسی تا هنگام بدرقه به سوی تهران هم ادامه داشته که در نهایت هاشمی ظاهرا از اینجا تصمیم به شرکت جدی در انتخابات مجلس ششم گرفتسوابق ادوار اخیر مجلس شورای اسلامی نشان داد که مجلس در راس امور نیست و در اختیارات فرمانده کل قوا و نیروهای مسلح در هیچ سطحی نمیتواند دخالت و یا مصوبه طی کند، چه برسد که نظارت کندآینده ایران با نامزدهای اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری چه میشود؟ / گفتگو با دکتر تقی آزاد ارمکیمیشه با شما احساس خستگی کرد؟یک دامپزشک بسیجی بجای جراح گوش و حلق و بینی سرپرست شبکه بهداشت ایذه شد!خاطرات اکبر هاشمی - ۱۴ شهريور ۱۳۷۸ - دیدار مدیران ارشد دستگاه قضایی با هاشمی رفسنجانی و گله آنان از بی توجهی هاشمی شاهرودی رییس جدید قوه قضاییه ادامه داردخاطرات اکبر هاشمی - ۱۶ شهريور ۱۳۷۸ - در ادامه تلاش های مرحوم واعظ طبسی که در دیدارهای مکرر برای تشویق هاشمی به شرکت در انتخابات اقدام میکرد این بار هم او با هاشمی ملاقات کردخاطرات اکبر هاشمی - ۱۸ شهريور ۱۳۷۸ - ادامه بازدید ها از متعلقات و ابنیه و آثار آستان قدس