من در ماجرای پرونده برادرم و فاضل خداداد دخالتی نداشتم.
حتی به برادرم جریمهای تعلق نگرفت.
حکم برادرم حبس ابد بود.چرای آن را از آقای محسنی اژهای بپرسید.
رفیقدوست گفت: امام زمان میتوانند بر امام تکلیف کنند.
محسن رفیقدوست در بخشی از گفتگوی جنجالی خود گفت: من خودم از قبل از تسخیر لانه جاسوسی در جریان قرار گرفتم و بعنوان مسئول تدارکات سپاه به دانشجویان کمک کردم برای کارشان و امکانات در اختیارشان گذاشتم.
حتی در یک جلسهای توجیه شدم که باید این کار رو کمک کنم.
بهزاد نبوی میگفت باید این ماشین ها را هر کدام ۶۷ هزار مارک از ما بخرید.
ما از اشمیت با ۴۹ هزار مارک تمام کردیم.
همیشه رابطه ام با بهزاد نبوی خوب نبود.
پیشنهاد یا نظر؟
اولین اظهارنظر در خصوص دخالت سپاه در تسخیر سفارت آمریکاخرید و فروش سلاح و و پورسانتها
ماجرای برادر محسن رفیق دوست و فاضل خداداد نقش اسدالله لاجوردی در بمب گذاری اموال یهودیان
یک جایی بود در تهران به عنوان محله خراب و فساد که دورش را دیوار کشیده بودند
شیخ حسین انصاریان و شیخ علی اسلامی دیوار شهر نو را خراب کردند.
شبها در خیابانها زنانی که پیدا میکردیم را میبردیم به ساختمانی که مشخص کردیم و هفتهای یکی از بزرگانی نظیر آیتالله مهدوی کنی، قرائتی و .. را میبردیم و سخنرانی میکردند.
بعد آنها را آماده میکردیم و اعلام میکردیم که اینها بعد از مدتی قابل ازدواج هستند و شوهرشان میدادیم.
شهرنو که جمع شد موضوع پنهان شد؟
اجتماع بیاید مساله عقد موقت را آسان کند و راه بگذارد.
ساختمان پلاسکو و آلومینیوم چون از قدیم معروف بود برای القانیان هست گرفتند ولی باقی را خبر نداشتند.
ما از دو راه اموال را کشف و مصادره کردیم. ثبت احوال و ثبت املاک و حق الکشف.
پیش از انقلاب برای نماز عید فطر به امامت آیتالله طالقانی میخواندیم.
من دیدم آنجا یک خانم مسنی هم بد حجابه و هم آرایش کرده و فهمیدم که همسر آقای بازرگان هست. از آن زمان ارادت من به آقای بازرگان کم شد.
شایعه شده بود که بختیار از مرز بازرگان گذشت، یعنی اطرافیان آقای بازرگان، بختیار را فراری دادند.
شایعه شده بود که بختیار دستگیر شد
یک خانم مسنی را دیدم که هم بد حجابه و هم آرایش کرده بود، فهمیدم همسر مهندس بازرگان هست. از آن موقع ارادتم به او کم شد.
اموال عبدالعلی فرمانفرمائیان تا اقارب درجه سه مصادره
محسن رفیقدوست: از آقای محمدی گیلانی پرسیدم بنظر شما همه احکامی که شما دادید مو لای درزش نمیره؟
آقای محمدی گیلانی گفت: پسرم ما که علم غیب نداریم ما بر اساس مدارک و شواهد حکم صادر میکنیم. اما تو اینو میدونی که وقتی یک جایی آتش میگیره تر و خشک با هم میسوزند و ممکنه چند تا اشتباه کرده باشیم.
ولی مطمئنیم جلوی خدا پاسخگو هستیم.
روایت محسن رفیق دوست از ملاقات با سپهبد مهدی رحیمی رییس شهربانی و فرماندار نظامی تهران در بهمن ۱۳۵۷ در قبل از انقلاب و در حین اعدام
رحیمی پیش از انقلاب به من گفت خونی که در رگ ماست خون شاهنشاهیه، شاه رفته اگر نیاید پسرش
کلاهش را روی چوب رختی گذاشت گفت اگر این کلاه شاهی را بالای این چوب رختی بگذارند من بهش سلام میدهم.
هویدا درخواست کرد که در زندان قصر او را ملاقات کنم و یکساعت با هویدا قدم زدم و وصیت کرد.
در مدرسه رفاه زیر گوش ارتشبد نصیری زدم.
فردوست خیلی خوب داشت همکاری میکرد اما متاسفانه مرد.
اونها بدرد نمیخوردند، آنهایی که مستحق مجازات نبودند فقط بدرد بازنشستگی میخوردند چون از دید ما غیر قابل اصلاح بودند.
خفقان بود ولی یک عدهای بودند که مبارزه میکردند.
به من نمی گفتند جیب طلا، به آقای هاشمی میگفتند جیب چون بانک
قذافی قطعا دیکتاتور بود ولی دیکتاتوری که ماهرانه مملکت را دموکراسی اداره میکرد.
پرونده فاضل خداداد و برادر من بخاطر احتمال کاندیداتوری من در ریاست جمهوری بود.
صحبت های عجیب محسن رفیق دوست درباره #آیتالله_منتظری برای نخستین بار
معمر قذافی گفت: من یک شب ۶۰۰۰ نفر را کشتم خلاص.
با هویدا در زندان قصر صحبت کردم. به من گفت در اعدام من عجله نکنید.
جلوی گوش من یک دختر را زیر شکنجه کشتند
اعدامهای ابتدای انقلاب اعدام های دهه شصت
ماجرای دستگیری و اعدام هویدا خرید سلاح برای جنگ ارتباط با قذافی